حس تازه حرف تازه

حس تازه حرف تازه

من و تو قصه ی یک کهنه کتابیم مگه نه ؟!
حس تازه حرف تازه

حس تازه حرف تازه

من و تو قصه ی یک کهنه کتابیم مگه نه ؟!

to cost a pearl before a swine

من اصلا دوست ندارم حس تازه ی پشمکو با مسائل و تنش هایی که این بسیجی ها و ساندیس خورهای  از خدا بی خبر برای این کشور ایجاد می کنن آلوده بشه!
اینقدر که ما از آزادی بیان داریم خفه میشیم میترسم حرف بزنم بگیرن در این وبلاگ 4ساله ی بدبختمو هم تخته کنن!

اما بعضی حرفا عقده میشه و عقده شده! در مورد یه سری مسائل که فکر میکنم گریه م میگیره!

این از خدا بی خبرای بی فرهنگه عهد هجر باز هم حماسه آفریدن!

نذاشتن کنسرت وحید تاج توی یزد برگزار بشه! آخه تو رو چه به هنر! تورو چه به موسیقی !
خر چه داند قیمت نقل و نبااااااااااااات (معنیه تیتر پست) !!!!!!!!!
بتمرگ توی خونه ت یا برو پی پاچه خواریت الدنگ ! 

8 سال مردمو گرفتین زیر باد کتک و زندانها و قبرستانهامونو با وجود اون نامرد و مردک دزد و دروغگو و کثیف پر کردین بسههههه!

حداقل به این دولت امیدوار تر بودم که......
اگر نمیتونه جلو این بی ناموسا رو بگیره حداقل به اون دسته مجوز اعتراض بده!!!!!

برای دیدن فیلم میتونید اینجا را کلیلک کنید!


پ.ن : قیافهٔ ساقه طلایی یه جوریه که انگار زیر دست ناپدری بزرگ شده 

نظرات 1 + ارسال نظر
زهرا سه‌شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 03:40 ب.ظ

اولا سلام راضیه جان
من هم متاسفم برای این گروه وامثال آینان
در اینجا آزادی یعنی مثل آنها بیندیشی وعمل کنی اما چه شعرزیبایی داره نسیم شمال که میگه:
دست مزن! چشم! ببستم دو دست

راه مرو! چشم! دو پایم شکست

حرف مزن! قطع نمودم سخن

نطق مکن! چشم! ببستم دهن

هیچ نفهم! این سخن عنوان مکن

خواهش نافهمی انسان مکن

لال شوم! کور شوم! کر شوم

لیک محال است که من خر شوم
بعضی ها اننقدر حسود هستند که بد ذاتی رو به اوج خودش رسوندند
نمیدونم چقدر در جریان جشنواره فیلم فجر هستی سال ۹۲ به راحتی جوایز فیلم عصبانی نیستم رو خوردند وسیمرغ بازیگر جوان آنرابه بازیگری دیگر دادند ولبخند زدند .انگار نه انگار که حق یه جوان خورده شد.فقط وفقط بخاطر اینکه این فیلم واقعیت جامعه ودردل جوانهای همین سرزمین با یک طرز فکر دیگه بود.

بله واقعا همین هست شعر خوبی بود !
به امید پروردگار یه روز خوب میاد که این بی فرهنگای بی بته از ریش و ریشه میسوزن پست فطرتها
در جریان فیلم فجر هم کمابیش بودم متاسفانه!
رسما دلم نمیخواد بفهمم و بدونم!
ندانستن صمیمی ترین است!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد