حس تازه حرف تازه

حس تازه حرف تازه

من و تو قصه ی یک کهنه کتابیم مگه نه ؟!
حس تازه حرف تازه

حس تازه حرف تازه

من و تو قصه ی یک کهنه کتابیم مگه نه ؟!

با تکیه بر بودنت

عزیزتر از جانم

خودت بهتر از من میدانی که ناراحتی ات را بر نمیتابم،  تاب ندارم ببینم کسی آزرده خاطرت میسازد. 

چند صباحی ست احساسی خوره وار روحم را میساید!  

از اینکه میبینم همیشه و در همه حال از خودت برای دیگران میگذری ولی بعضی تنگ نظران و کوته فکران،  این ایثار را ساده لوحی میپندارند سخت ملول میشوم.

یگانه مهربان من 

به من آموختی که محبت کردن پاداش ندارد  و چه بی توقع و بی ریا مهربانی!  

به خود میبالم که در راس دوست داشتنی ترین های،  همچون تو ناب ترینی هستم. 

لطفت افزون باد 

سایه ات مستدام بر زندگی ام

مهربانی ات پایدار 


بی هیچ تکلفی و به سادگی پاییز دوستت دارم!  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد