مهر هم تمام شد!!!!
به گفته خودمانی گویا مهر رو به نام من زده باشن، احساس مالکیت میکنم!
با تمام حس قشنگ و ناب پاییزی، احساس غم داره ماه من!
به گونه ی مشکوکی منتظر هستم! طوری که خودم هم نمیدونم چرا منتظرم، و منتظر چی چیزی یا چه کسی هستم! اما به طور کل منتظرم!!!!
از همه دنیا توقع دارم به من تولدم رو تبریک بگن!
اما این توقع فقط پیش خودم میمونه و هرگز گلایه نمیکنم!
پ.ن: گاهی تلنگرهایی به احساست میخوره و تو رو کلا از دنیا پرت میکنه و میبره به زمانهایی که نباید! تف تو روح اون تلنگرها، تف تو روح من، تف تو روح تو ای دل که تو بسیار خری!!!
وای چقد بده آدم مهر ماه بهدنی اومده باشه! ماه مدرسه! ماه بدبختیا!! ماه مخش!! ماه کلاس! ماه زود بیدار شدنا!
متاسفم که این ماه بهدنیا اومدر! ولی تبریک باز هم!
هه،معلومه بچه ی تنبلی هستیا، متاسف نباش چون سعادت داشتم
راضیه گلی یکی از دوستان دانشگاه تولدمو در ساعات اولیه بهم تبریک گفت به خودم قول دادم اصلا یادم نره تبریک تولدش. باورت میشه تا روز قبلش یادم بود ولی یه مشکلی برام پیش اومد تو کارای این دانشگاه لعنتی که شاید خودم رو هم تو بعضی چیزا از یاد بردم.بعد از چند وقت با شرمندگی بهش گفتم خیلی راحت پذیرفت وبهم گفت: کاش میدونستم وکمکت میکردم.
الآنم برای تبریک تولدت دیره اما به نظرم آدم هرروزصبح به دنیا میاد با یه حس تازه وحرف تازه.
مرسی زهرای همیشه مهربون، واقعا هیچ اشکالی نداره و منم با تمام دلم ممنون بابت تبریکت